جزوه:یادگیری درس کلیات علم حدیث
تالیف استاد:سید مهدی احمدی نیک
این جزوات اختصاص به سایت متقون دارد.
کپی و استفاده از آن بدون ذکر منبع شرعا حرام است.
برخی از احادیث و ایات قران به علت کپی شدن از نرم افزار مشکل تایپی دارند. که منبع انها ذکر شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت اموختن علم حدیث
قال الامام الباقر العلوم:
سارعوا فی طلب العلم فو الذی نفسی بیدیه حدیث واحدةٍ فی حلالاً و الحرام نأخذ ان صادق خیرٌ من الدنیا و حملت من ذهبن و فضة
تلاش و کوشش کنید در طلب علم،پس قسم به خدایی که جان من به دست قدرت اوست فرا گرفتن یک حدیث درباره حلال وحرام که از انسان راستگویی بیاموزد بهتر است از دنیا و انچه در دنیاست اعم از طلا ها و نقره ها
پیام حدیث:
1)ارزش علم از دیدگاه امام باقر را به ما می رساند که با هیچ چیزی قابل قیاس و مقایسه نیست
2)در درجه اول باید فرد نقل کننده راستگو و صادق باشد که در وحله ی اول خود ائمه هستند
3)هر علمی از نظر امام باقر ارزش دارد اما تأکید دو چندان و مضاعف امام نسبت به علم دین است که علم دین از ویژگی خاصی برخوردار است چون انچه در سعادت انسان موثر است اموختن علم دین است.
4)شاید هم مراد اصلی امام فراگیری علم دین توأم با عمل همزمان با آن باشد،که باعث ارامش روحی و روانی هر انسانی می شود.
نکته:همانطور که هر انچه از علم دین بخصوص علم دین افزایش یابد انسان متواضع تر وآرامش بیشتری نسبت به زندگی پیدا می کند و برعکس ثروت و مکنت هرچه بیشتر شود اشفتگی و پریشانی روح و جسم بیشتر خواهد شد.
در سال 1357 پس از تبعید امام به عراق و نپذیرفتن امام توسط صدام حسین و پس از انجا که کویت هم بر زیر حرف خودش زده بود و از پذیرفتن امام پشیمان شده بود امام فرمود:به شاه ایران و دولت استکباری وابسته به ان بگویید که بدانند اگر خمینی هیچ جا نداشته باشد و بر پرواز باشد بر سر ابهای خلیج فارس دائماً بچرخد از اهداف و غرایض خود دست بر نخواهد داشت.(هرچه علم پیشرفت کند در مقابل دوستان متواضع تر و در مقابل سرکشان با صلابت تر بر خورد می کند)
احادیث از دو منبع مهم در دین اسلام است که عبارتند از:
1)قرآن 2)سنت
حدیث ثقلین :من دو چیز گران بها و با ارزش در میان شما به امانت می گذارم یکی عترتم(اهل بیتم) و دیگری قرآن،اگر به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید و این دو جدایی ناپذیرند تا در روز قیامت بر حوض کوثر بر من وارد شوند.
نکته:عترت و قرآن در کنار هم ارزش و اعتبار پیدا می کنند و اگر از هم جدا شوند بی اعتبار و فاقد ارزش هستند.(سنت،مقرون و مکمل قرآن است.)
زیرا قرآن کلیات را بیان می کند اما ائمه اطهار جزئیات و چگونگی انجام عمل را به ما نشان می دهند.
مثلاً قرآن گفته نماز واجب است.ایا چگونگی اجرای نماز را هم بیان کرده است؟ خیر
این سوال را باید ائمه که توسط پیامبر به انها منتقل شده بیان کنند.تا مردم دچار سردرگمی نشوند و سلایق شخصی خود را وارد دین نکنند.
تفسیر قرآن از راه حدیث به دست می اید(گفته ائمه در درجه اول و در درجه دوم علما و فقها)
اهمیت حدیث
پیامبر در مورد اهمیت حدیث فرمودند:
اللهم ارحم خلفائی ثلاث مراة فقیل یا رسول الله و مَن خلفائک الذین یأتون من بعدی ویرون حدیثی وسنتی
خداوندا جانشینان مرا مورد لطف و رحمت قرار بده و این جمله را سه بار تکرار کردند سپس از ایشان سوال شد که جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند کسانی هستند که بعد از من می ایند و حدیث و سنت مرا نقل می کنند.
و در جای دیگری پیامبر فرمودند:
تحدثوا فأنَ الحدیثَ جلا للقلوب.(راجع به حدیث گفتگو کنید چون که حدیث موجب نورانیت قلب ها و دلهای شما می شود.
حدیث در دین اسلام فوق العاده نقش دارد همانطور که گفتیم قرآن اعمال را به طور کلی بیان کرده که انها نیاز به تفحص و نکته برداری دارند که توسط ائمه این کسب شده و به ما می رسد.
پیامبر اکرم فرمودند:
به من قرآن و با قرآن هم تراز ان ارزانی شده است.
اغاز جمع اوری احادیث در سده ی سوم صورت گرفته است ومی دانیم کسانی در صدد جعل حدیث بوده اند.(به دلیل شرایط زمانی و مقتضیات و منافع حکومت ها )
اما در بین این افراد،اشخاص درست کاری مثل شیخ کلینی،شیخ صدوق و... وجود داشته که همت و تلاش خود را در این جهت کرده اند.
لغت:به معنای هر چیزی که نو،جدید وتازه باشد.(اعراب به جوان می گویند.)
گاهی اوقات حدیث به رخداد اطلاق شده (به خاطر اینکه با امدن ایه جدید باید ان را با رخداد پیشین مقایسه کنند)
در قران گاهی اوقات حدیث بر گفتار اطلاق شده (زیرا صدور قرآن تدریجی بوده است و هر ایه ی جدید از طلاوت خاص برخوردار بوده است.)
در زبان عربی به نوجوان حدیث السن و به جوان شاب حدث می گویند.
گفتار در قران کریم:
ایه 3/تحریم
وَإِذْأَسَرَّالنَّبِيُّإِلَىٰبَعْضِأَزْوَاجِهِحَدِيثًا
و هنگامی که پیامبر رازش را برای زنش فاش کرد.
اعتقاد شیعه:شیعیان بر این باورند که پیامبر یک زن داشته به نام ماریه قبطیه که مادر ابراهیم این محمد بوده است و زمانی که خدا از حضرت محمد(ص) نعمت پدر بودن بر ابراهیم را می گیرد و پیامبر به هووی ماریه گفته است که یکی رازی را در میان گذاشته بعد ان راز را برملا کرده و پیامبر فهمیده و بعد ان زن از پیامبر پرسیده که چه کسی به تو خبر داده؟ پیامبر گفت: خداوند حکیم.
اعتقاد سنی:معتقد اند که این زن منظور دختر عمر که زن پیامبر بوده هست و این راز را که در مورد خلافت و جانشینی عمر به جای پیامبر(ص) بوده پیامبر مخفی به دختر عمر گفته است.
ایه 87 سورهنساء
اللَّـهُلَاإِلَـٰهَإِلَّاهُوَ ۚ لَيَجْمَعَنَّكُمْإِلَىٰيَوْمِالْقِيَامَةِلَارَيْبَفِيهِ ۗ وَمَنْأَصْدَقُمِنَاللَّـهِحَدِيثًا
خداست که هیچ معبودی جز او نیست.مسلما شما را از گورهایتان به سوی دادگاه روز قیامت که هیچ شکی در ان نیست جمع می کند و راستگو تر از خدا در گفتار کیست؟
ایه 34 سورهطور
فَلْيَأْتُوابِحَدِيثٍمِّثْلِهِإِنكَانُواصَادِقِينَ
پس اگر راستگویید سخنی همانند ان بیاورید.
ایه 59 سورهنجم
أَفَمِنْهَـٰذَاالْحَدِيثِتَعْجَبُونَ
ایا از این سخن تعجب می کنید
رخداد در قران کریم
ایه 1 سورهغاشیه
هَلْأَتَاكَحَدِيثُالْغَاشِيَةِ
ایا خبر رخداد وحشتناک فرا رسیدن قیامت را شنیده ای؟
ایه 44/مومنون:وَجَعَلْنَاهُمْأَحَادِيثَ ۚ فَبُعْدًالِّقَوْمٍلَّايُؤْمِنُونَ
انها را حکایت و رخدادی قرار دادیم.
معنای اصطلاحی حدیث
معنای اصطلاحی حدیث از دو جنبه مورد بررسی قرار می گیرد:1)اهل سنت 2)شیعه
محقق قمی:معتقد است حکایت سخن،فعل و تقریر معصوم را حدیث است.
علامه مامقانی:معتقد است حدیث در اصطلاح به معنای گزارش قول وفعل وتقریر معصوم است.
ابن حجر:حدیث در اصطلاح شرعی، ان چیزی است که به پیامبر منسوب است.
سیوطی:حدیث عبارت است از فعل،قول،تقریر پیامبر ،صحابیان وتابعین
صحابه:کسانی هستند که در زمانی که مسلمان شده اند پیامبر را ملاقات کردند.
تابعین:کسانی هستند که در زمانی که مسلمان شده اند صحابه را ملاقات کرده باشند.
با توجه به نظریات علمای شیعه وسنی می توان تفاوت انها را به شرح زیر ذکر کرد:
1)اهل سنت فقط قول و کردار و تقریر پیامبر را حدیث می دانند و در برخی مواقع علمای انها نظر بر صحابه و تابعین هم دارند،درحالیکه شیعه پیامبر و ائمه معصوم را به خود حجت می داند.
2)اهل سنت به گزارش یا حکایت اعتقادی ندارند و می گویند باید خود پیامبر یا صحابه یا تابعین حدیث ها را ذکر کرده باشند ولی تشیع برعکس این فکر را دارد.
سوال
ایا حضرت زهرا(س) جزء راویان یا حجت بر حدیث در بین اهل سنت و تشیع هستند یا نه؟
بله در بین هر دو گروه حجت هستند.
اهل سنت:به عنوان یکی از صحابه پیامبر بر خود حجت می دانند همچون ام سلمه و عایشه
شیعه:به عنوان یک بانوی معصوم و پاکدامن بر خود حجت می دانند.
سنت
یکی از مهمترین اصطلاحات بعد از حدیث ،سنت نام دارد.
سنت در لغت به معنای شیوه،راه و روش است اعم از کار و راه و روش بد یا خوب.
از نظر فقها(علم فقه):سنت ان چیزی است که از پیامبر نقل شده اما نه از این جهت که فریضه و واجب است بلکه از جهت استحباب ان است.
از نگاه علم حدیث(محدثان):ان را قول وتقریر،ویژگی های جسمی و صفات اخلاقی پیامبر(ص) و معصومین را در بر می گیرد
ا.سنت:راه وروش و رفتار ائمه است ولی حدیث بر گفتار ائمه دلالت می کند. 2.سنت بسیار گسترده تر از حدیث است.
حدیث و سنت
نکته:هر سنتی حدیث است اما هر حدیثی سنت نیست.
سوال
ایا اهل سنت قول وفعل وتقریر معصومین را بر خود حجت می دانند؟
جواب:انها حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و امام حسن و حسین (ع) را بخاطر صحابه پیامبر و امام سجاد(ع) را به عنوان تابعین قبول دارند ولی به عنوان معصوم قبول ندارند.
روایت
در لغت به معنای حمل و نقل است اعم از انسان یا حیوان که چیزی را حمل کند و اگر انسان یا حیوان اب را حمل کند به این عمل راویه می گویند.
به همین علت است که روز 8 ذی الحجه که حاجیان به قصد عرفات با خود اب حمل می کنند به یوم الترویه مشهور است
از جهاتی می توان روایت را با حدیث مترادف دانست و همان معنای حدیث در مورد روایت هم صدق می کند اما لازم به ذکر است که روایت کاربرد کمتری دارد.
خبر
در لغت به چیزی می گویند که ان را گزارش کنند و در علم حدیث به معنای قول،فعل ،ویژگی های جسمی یا معنوی یا از کسی که معصوم باشد یا نباشد،تابعی باشد یا صحابه باشد و به تعبیر دیگر می توان گفت خبر اعم از تمام واژه های قبلی که ذکر شده(حدیث،سنت،روایت) است.
خبر در عرف و در لغت چیزی است که از دیگری نقل می شود و زبان دانان عرب احتمال ذاتی صدق و کذب داشتن را به ان افزوده اند و محدثان ان را به معنای حدیث به کار می برند.
اثر
یکی از اصطلاحاتی که بعد از حدیث و سنت در روایت کاربرد زیادی دارد اثر است.
اثر در لغت به معنای به جای مانده از چیزی است(خواه از انسان خواه از غیر انسان) (سوره یس ایه 12)
و اعراب هرگاه حدیثی را برای کسی نقل می کنند می گویند :اثرت الحدیث
اثر در اصطلاح علم حدیث مترادف با حدیث است.
نظریات در مورد اثر
1)شیعه:با توجه به تعریف بالا می توان اظهار داشت که اثر گزارش،قول و فعل و تقریر پیامبر و معصومین است.
2)سنی:با توجه به دید اهل سنت اثر به احادیثی گفته می شود که از پیامبر،صحابه و تابعین باشد
نتیجه گیری کلی:با توجه به مطالب بالا می توان به این نتیجه رسید که خبر،اثر،روایت و حدیث باهم مترادف هستند و در یک خانواده اما با این تفاوت که حدیث و روایت به ترتیب کاربرد بیشتری نسبت به خبر و اثر دارند و درمیان عموم .مردم هم رایج تر می باشد
دلیل بر حجیت سنت
باید توجه داشت که از این جا به بعد دلایل جهان تشیع را ذکر می کنیم. به نظر علمای شیعه سنت عبارت است از قول،فعل و تقریر پیامبر اکرم و ائمه اطهار و باید توجه داشت که سخنان صحابه پیامبر و تابعین برای ما ملاک نیست و انها را بر خود حجت نمیدانیم(برعکس اهل سنت)
اعتبار سنت پیامبر اکرم(ص) با دو دلیل عقلی و نقلی قابل اثبات است.
دلیل عقلی ان از نبوت رسول الله و دلیل نقلی به قران،اجماع و سیره مسلمین قابل تقسیم است که به بیان ان ها می پردازیم.
1)دلیل عقلی
طبق کلام خداوند برای هدایت مردم و سامان دادن به نظام اجتماعی و پایان دادن به عصر دوره ی جاهلیت با فرهنگ های نادرست و غلط،انسان برگزیده ای که منجی ان ها بود،پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) را برای مردم فرستاد.
از طرف دیگر انجام چنین مسئولیت سنگین تنها در صورتی میسر است که پیامبر از ارتکاب هرگونه لغزش و خطا و اشتباه در امان باشد.به طوری که ان پیامبر اینه ی تمام نمای حق و تجلی اراده ی الهی بر روی زمین است و با اجرای شریعت الهی بواسطه پیامبران زندگی اجتماعی سالم و خدا گونه ای شکل بگیرد و اختلافات پایان بپذیرند.
ایا پیامبری که خود نیز گرفتار هوی و هوس ها باشد می تواند ادعا کند که مردم را با چنین توان ضعیفی هدایت کند؟ و می تواند مردم را از تاریکی به سوی نور هدایت کند؟
درست به همین دلیل های ذکر شده است که مفسران و علمای بزرگ جهان تشیع به عصمت و معصوم بودن پیامبر پی بورده اند و در چنین شرایطی عقل هم حکم می کند که احادیث و سخنانِ چنین شخصی بر ما حجیت دارد.
2)دلیل نقلی
دلایل نقلی حجیت سنت شامل قرآن،اجماع و سیره مسلمین است که به بررسی ان ها می پردازیم:
قرآن:انچه در قران کریم در مورد حجیت سنت پیامبر اکرم امده به چند دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:
الف)حجیت داوری و قضاوت پیامبر(ص)
همانگونه که در فلسفه رسالت بیان شده است یکی از وظایف پیامبر اکرم(ص) داوری و قضاوت وحکم دادن بین مردم است که مصداق انها را در قران داریم:
ایه 213 سورهبقره
كَانَالنَّاسُأُمَّةًوَاحِدَةًفَبَعَثَاللّهُالنَّبِيِّينَمُبَشِّرِينَوَمُنذِرِينَوَأَنزَلَمَعَهُمُالْكِتَابَبِالْحَقِّلِيَحْكُمَبَيْنَالنَّاسِفِيمَااخْتَلَفُواْفِيهِوَمَااخْتَلَفَفِيهِإِلاَّالَّذِينَأُوتُوهُمِنبَعْدِمَاجَاءتْهُمُالْبَيِّنَاتُبَغْيًابَيْنَهُمْفَهَدَىاللّهُالَّذِينَآمَنُواْلِمَااخْتَلَفُواْفِيهِمِنَالْحَقِّبِإِذْنِهِوَاللّهُيَهْدِيمَنيَشَاءُإِلَىصِرَاطٍمُّسْتَقِيمٍ
معنی: مردمامتىيگانهبودندپسخداوندپيامبرانرانويدآوروبيمدهندهبرانگيختوباآنانكتاب [خود] رابحقفروفرستادتاميانمردمدرآنچهباهماختلافداشتندداورىكندوجزكسانىكه [كتاب] بهآناندادهشدپسازآنكهدلايلروشنبراىآنانآمدبهخاطرستم [وحسدى] كهميانشانبود [هيچكس] درآناختلافنكردپسخداوندآنانراكهايمانآوردهبودندبهتوفيقخويشبهحقيقتآنچهكهدرآناختلافداشتندهدايتكردوخداهركهرابخواهدبهراهراستهدايتمىكند
همانگونه که از ایه بالا در یافت می شود این است که زمانی این وظیفه پیامبری تحقق پیدا می کند(داوری در بین مردم) که در بین مردم حجیت داشته باشدو قران چنین مومنانی که قضاوت و داوری پیامبر را بر خود حجت بدانند و از جان دل بپذیرند ان ها را ستایش می کند.
سورهاحزابایه 36
وَمَاكَانَلِمُؤْمِنٍوَلَامُؤْمِنَةٍإِذَاقَضَىاللَّهُوَرَسُولُهُأَمْرًاأَنيَكُونَلَهُمُالْخِيَرَةُمِنْأَمْرِهِمْوَمَنيَعْصِاللَّهَوَرَسُولَهُفَقَدْضَلَّضَلَالًامُّبِينًا
وهيچمردوزنمؤمنىرانرسدكهچونخداوفرستادهاشبهكارىفرماندهندبراىآناندركارشاناختيارىباشدوهركسخداوفرستادهاشرانافرمانىكندقطعادچارگمراهىآشكارىگرديدهاست
نساء 65
فَلاَوَرَبِّكَلاَيُؤْمِنُونَحَتَّىَيُحَكِّمُوكَفِيمَاشَجَرَبَيْنَهُمْثُمَّلاَيَجِدُواْفِيأَنفُسِهِمْحَرَجًامِّمَّاقَضَيْتَوَيُسَلِّمُواْتَسْلِيمًا
ولىچنيننيستبهپروردگارتقسمكهايماننمىآورندمگرآنكهتورادرموردآنچهميانآنانمايهاختلافاستداورگردانندسپسازحكمىكهكردهاىدردلهايشاناحساسناراحتى [وترديد] نكنندوكاملاسرتسليمفرودآورند
از ایات بالا استنباط می شود که مردم در حکم و داوری باید بدون حد و مرز پیامبر را قبول داشته باشند و سنت او بر ان ها حجیت دارد مثلا اگر کسی دزدی کرده و پیامبر دستور قطع دست او را داده ما هم باید با همان شرایط دزدی دست را قطع کنیم.
ب)برابر و مساوی بودن اطاعت از دستورات پیامبر با اطاعت الهی
نساء 59
يَاأَيُّهَاالَّذِينَآمَنُواْأَطِيعُواْاللّهَوَأَطِيعُواْالرَّسُولَوَأُوْلِيالأَمْرِمِنكُمْفَإِنتَنَازَعْتُمْفِيشَيْءٍفَرُدُّوهُإِلَىاللّهِوَالرَّسُولِإِنكُنتُمْتُؤْمِنُونَبِاللّهِوَالْيَوْمِالآخِرِذَلِكَخَيْرٌوَأَحْسَنُتَأْوِيلًا
اىكسانىكهايمانآوردهايدخدارااطاعتكنيدوپيامبرواولياىامرخودرا [نيز] اطاعتكنيدپسهرگاهدرامرى [دينى] اختلافنظريافتيداگربهخداوروزبازپسينايمانداريدآنرابه [كتاب] خداو [سنت] پيامبر [او] عرضهبداريداينبهترونيكفرجامتراست.
نساء 80
مَّنْيُطِعِالرَّسُولَفَقَدْأَطَاعَاللّهَوَمَنتَوَلَّىفَمَاأَرْسَلْنَاكَعَلَيْهِمْحَفِيظًا
هركسازپيامبرفرمانبرددرحقيقتخدارافرمانبردهوهركسرويگردانشودماتورابرايشاننگهباننفرستادهايم
از ایات بالا برداشت می شود که با توجه به اوردن نام رسول خدا در کنار نام خدا مبتنی بر مساوی بودن حکم خدا و رسولش می باشد.
پ)ایاتی که دلیل بر معرفی پیامبر (ص) به عنوان الگوی حسنه دارد:الگو های اخلاقی پیامبر،به عنوان وسیله ای برای راست کردن کژی ها و نادرستی ها می باشد و چون پیامبر عصمت دارد و از لغزش ها در امان است پس اخلاق حسنه پیامبر برما حجیت دارد.
معرفی پیامبر به عنوان اسوه حسنه به این معناست که ایشان اینه تمام نمای انسان است و تمام جوانب زندگی ایشان می تواند سرمشق خوبی برای ما قرار گیرد.
احزاب 21
لَقَدْكَانَلَكُمْفِيرَسُولِاللَّهِأُسْوَةٌحَسَنَةٌلِّمَنكَانَيَرْجُواللَّهَوَالْيَوْمَالْآخِرَوَذَكَرَاللَّهَكَثِيرًا
قطعابراىشمادر [اقتدابه] رسولخداسرمشقىنيكوستبراىآنكسكهبهخداوروزبازپسيناميدداردوخدارافراوانيادمىكند
حشر 7
مَّاأَفَاءاللَّهُعَلَىرَسُولِهِمِنْأَهْلِالْقُرَىفَلِلَّهِوَلِلرَّسُولِوَلِذِيالْقُرْبَىوَالْيَتَامَىوَالْمَسَاكِينِوَابْنِالسَّبِيلِكَيْلَايَكُونَدُولَةًبَيْنَالْأَغْنِيَاءمِنكُمْوَمَاآتَاكُمُالرَّسُولُفَخُذُوهُوَمَانَهَاكُمْعَنْهُفَانتَهُواوَاتَّقُوااللَّهَإِنَّاللَّهَشَدِيدُالْعِقَابِ
آنچهخدااز [دارايى] ساكنانآنقريههاعايدپيامبرشگردانيدازآنخداوازآنپيامبر [او] ومتعلقبهخويشاونداننزديك [وى] ويتيمانوبينوايانودرراهماندگاناستتاميانتوانگرانشمادستبهدستنگرددوآنچهرافرستاده [او] بهشمادادآنرابگيريدوازآنچهشمارابازداشتبازايستيدوازخداپروابداريدكهخداسختكيفراست
2)اجماع
به معنای اتفاق نظر جمعی علماء در یک موضوع خاص و معین
اجماع بیشتر در اصطلاحات بکار می رود،اما باید دانست که وقتی تمام مسلمانان و اندیشمندانِ فِرَق مختلف اسلامی اعم از سنی و شیعه با وجود داشتن نگرش ها و عقاید گوناگون بر یک امر اتفاق نظر داشته باشند،ان اجماع بر مردم قطعا حجت است و حجیت دارد.
خوشبختانه سنت پیامبر در تمامی فِرَق و مذاهب اسلامی به عنوان دومین منبع بعد از قران حجت برشمرده می شود و بر مسلمانان حجیت دارد.
3)سیره عملی مسلمانان
بعد از حجیت داشتن سنت برای تمامی مسلمانان،از اغاز اسلام تا کنون مردم به سیره اهمیت می دادند و صحابه از اغازین روزها با شنیدن فرمان پیامبر که می فرماید:
همانگونه که می بینید نماز می گذارم،نماز بگذارید
یا مثلا قران به حج امر کرده اما مناسک حج را مردم از پیامبر فرا گرفته اند ،همانگونه که پیامبر می فرماید:مناسک خود را از من فرا گیرید.
پس از رحلت پیامبر هم نیز،صحابه و تابعان همواره پیگیر فراگیری احکام و مناسک و گفتار پیامبر بوده اند و ان گفته ها و اعمال پیامبر را به نسل های بعد هم برای تحکیم عقاید انتقال می دهند و سرانجام تمامی سنت ها و احکام پیامبر در کتب به چاپ رسیده و در اختیار مردم به طور عام و به طور خصوصی در اختیار طلاب و دانشجویان رشته های اسلامی قرار گرفته است.
پس فهمیدیم سیره عملی مسلمانان هم واجب و برای ما حجیت دارد.
در این قسمت لازم دانستیم که به بررسی شاخه های علم حدیث بپردازیم که شاخه های این علم به شرح زیر می باشد:
1.رجال الحدیث:
علمی است که به بررسی راویان واقع در سند حدیث می پردازد و از حیث میزان اعتبار و عدم اعتبار و گفته بودن ونگفته بودن ان می پردازیم.در اینجا اصل و نسب و حرفه وشغل و محل سکونت و...برای راوی حدیث ملاک نمی باشد بلکه باید ثقه بودن راوی برای ما اثبات شده باشد و اگر ثقه بودن ان برای ما ثابت شود پس احادیثی هم که روایت می کند برای ما حجت است از موثق ترین و معتبر ترین اثار علم رجال کتاب معجم الرجال الحدیث از ایت الله خویی در 23جلد است.
2.درایة الحدیث(مصطلح الحدیث)
علمی است که از احوال و صفات سند و عوارض متن حدیث بحث می کند یا به عبارت دیگر در این بخش از علم حدیث می خواهیم ببینیم که یک حدیث مربوط و جزء کدام یک از اقسام ان است مثل حدیث الحسنه،ضعیف،مرسله و... که اینجا به چند نمونه بارز انها در درایة الحدیث اشاره می کنیم.
1.برایة الدرایة:بسیار مختصر و حدود 40 صفحه است. از شهید ثانی بوده و چون می دانسته که بسیار مختصر است شرحی بر کتاب خودش نوشته به نام الرعایة فی علم الدرایة و به طور کلی می توان گفت از قدیمی ترین اثار شیعه در زمینه علم درایة است.
2.قنید القاسدینه از شهید ثانی
3.وصول الاخیار الی اصول الاخبار از پدر مرحوم شیخ بهایی
4.الموحزفی علم درایة یا گاهی اوقات الموجیزه فی علم درایة ذکر شده که از شیخ بهایی می باشد که قبر ایشان در حرم مطهر رضوی است.
5.مقباس الهدایة:کتابی که در 4 جلد یا 2 جلد قطور است و از علامه مامقانی می باشد و از مفصل ترین کتب در علم درایة است.
6.اصول الحدیث:این کتاب بر خلاف نام عربی اش،به فارسی نوشته شده است و از عبد الهادی فضلی است.
7.درایة الحدیث:کتابی بسیار خوب و جامعی است که نوشته ایت الله سبحانی است و یکی از دروس حوزوی می باشد.
8.درایة الحدیث:کتابی است از ایت الله کاظم شانه چی معروف به استاد شانه چی و قبل از درایة الحدیث ایت الله سبحانی در حوزه تدریس می شده است.
در این قسمت ما شرح هایی بر کتب 4 گانه و منابع مهم حدیثی شیعه می پردازیم که عبارتند از:
1.کافی:
مراة العقول که در 22 یا 23 جلد نوشته شده است و از مرحوم علامه محمد باقر مجلسی ناظر بر بخش اصول کافی میباشد.
شرح الکافی از محمد صالح مازندرانی که شرحی بر تمام 8 جلد کافی اعم از اصول و فروع و روضه می باشد.
شرح کافی مرحوم ملاصدرا(صدر الدین) شیرازی ناظر بر قسمت اصول کافی است.
2.من لایحضره الفقیه:
روضة المتقین از مرحوم محمد تقی مجلسی در شرح کتاب من لایحضرة الفقیه در 7 جلد قطور عربی امده است.
3.تهذیب الاحکام:
این کتاب در 10 جلد است که تألیف شیخ طوسی می باشد و بیان مستندات کتاب مغنعه کافی نوشته شده است و شرحی هم بر ان به نام مناذ الاخیار فی فهم التهذیب الاحکام از محمد باقر علامه مجلسی امده است.
4.الاستبصار فی ما اختلف من الاثار و به اختصار الاستبصار:
کتاب کشف الاسرار فی شرح الاستبصار از ایت الله سید نعمت الله جزایری شرحی بر همین کتاب مهم حدیثی شیعه می باشد.
4.غریب الحدیث:
یکی دیگر از شاخه های علم حدیث غریب الحدیث است.
علمی است که به شرح لغات دشوار حدیثی می پردازد و در اهل سنت بهترین کتاب در این زمینه النهایة فی غریب الاثر از ابن عصیر اجزری که در 17 یا18 یا حتی تا 20 جلد امده است و اثر دیگری در این زمینه می توان الفائق فی الاثر از زمخشری نام برد.
و بهترین منبع شیعه در زمینه غریب الحدیث مجمع البحرین از مرحوم طریحی می توان اشاره کرد.
5.علاج الحدیث:
علمی است که به رفع تعارض اخبار می پردازد مثل کتاب الاستبصار که مرحوم شیخ طوسی معمولا احادیثی که با هم تعارض دارند را بیان می کند و تعارضات و اختلافات ان ها را برطرف می کند و نحوه تعارض را هم بیان می کند.
6.علل الحدیث:
به قسمتی از علم حدیث می گویند که به بررسی عواملی می پردازد که موجب ضعف حدیث است.
تحولات و ادوار تاریخی حدیث شیعه
1.نگاشته هایی که معرفی شده و بر اثر زمان و گذشت ان به ما نرسیده است.
2.نگاشته هایی که معرفی شده و به ما رسیده است.
قدمت حدیث شیعه به زمان خود پیامبر بر می گردد.در زمان پیامبر افرادی بودند که سنت پیامبر را می نوشتند و ما شیعیان هیچ دوره ای نداریم که کتابت حدیث قطع شده باشد.
اما اهل سنت مقطعی را دارند که به نام ممانعت از کتابت حدیث در اهل سنت بعد از ابوبکر شروع و تا پایان خلافت عمر بن عبدالعزیز ادامه پیدا می کند و حدود یک قرن یا 90 سال است که حدیث در دسترس نداشته اند و معتقد بوده اند که حسبنا الله کتاب الله (قران برای ما کافی است).
دسته اول:نگاشته هایی که معرفی شده و به ما نرسیده است:
1.کتاب سلمان فارسی:در برگیرنده گفت وگوی جاتلیق فرستاده ویژه پادشاه روم با امام علی در حوزه اعتقادات و برخی از احکام،این مناظره و گفت وگو را سلمان فارسی کتاب کرده و مردم از ان استفاده می کردند اما به خاطر همین دوره ممانعت از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
2.کتاب الخطبه:از ابوذر غفاری،این کتاب مشتمل بوده بر حوادث و رویدادهایی که بعد از پیامبر اتفاق افتاده است و در واقع مشتمل بر پیشگویی هایی بوده که یا خودش پیشگویی می کرده یا از پیامبر نقل کرده بوده و معلوم است چون برضد حکومت ها و دولت های غاصب زمانه بوده در دسترس مردم عادی نبوده است.
3.کتاب الصحف از عبدالله ابن عباس:این کتاب در بردارنده ی قضاوت های علی(ع) بوده است.
4.کتاب جابر بن عبدالله انصاری:این کتاب در بردارنده ی مناسک حج بوده است.
5.کتاب علی بن رافع:مشتمل بر ابواب فقه
6.اصبغ بن نباته:مشتمل بر یک نامه ی امام علی (ع) به امام حسن(ع) است.وسخنان امام علی با مالک اشتر و قضاوت های علی(ع)
7.کتاب میثم تمار:این کتاب مشتمل بوده است بر مباحث تفسیری
8.کتاب زید بن وهب:برخی از خطبه های امام علی (ع)
9.حارث همدانی:این کتاب مشتمل بر سخنانی از امام علی (ع) است.
10.عبید الله حرجعفی:این کتاب مشتمل بر سخنانی از امام علی (ع) است.
نام هایی از کتاب های فوق امده است اما این کتاب ها به دست ما نرسیده است.
این کتاب ها معمولا در قرن یکم یا زمان پیامبر تدوین شده است.
دسته دوم:نگاشته هایی که معرفی شده و به ما رسیده است:
1.کتاب علی(ع) به چند نام امده است:
1.جَفر 2.جامعه 3.صحیفة علیٍ 4.صحیفة فرائض
این کتاب فقط در اختیار ائمه اطهار بوده است که اگر کسی از انها سوالی می پرسید به ان کتاب رجوع می کردند.
2.مُصحَف فاطمه:این کتاب با قران متفاوت است و منظور ما قران نیست اما اهل سنت به خاطر جاهلیت خود یا تخریب شیعه می گویند که شیعه علاوه بر قران،قران دیگری دارند که همین کتاب است.و مشتمل بر سخنانی است که جبرئیل بر فاطمه بعد از پیامبر الهام کرده است و فاطمه هم به علی(ع) می گفته و حضرت علی هم ان را کتابت می کرده است(بیان رویدادهایی که برای ائمه اطهار به وقوع می پیوندند)این کتاب امانت در دست ائمه اطهار است و کسی انرا ندیده و با قران هم فرق دارد.
مثلا روزی ابن سعد،حضرت امام حسین را می بیند به او می گوید یا حسین!سفلگان و نادانان کوفه شایع می کنند که روزی من تورا خواهم کشت امام حسین در ان زمان رجوع به همین کتاب کرد و با اشاره به همین موضوع به ابن سعد گفت :نه بلکه انها عاقلان کوفه اند و نه نادان!
3.مصحف علی (ع):مراد قرانی است که علی(ع) بعد از پیامبر جمع اوری کرد که 2 ویژگی بارز داشت:
1)براساس ترتیب نزول بوده است 2)در حاشیه این قران اسباب و شان نزول ها هم نوشته شده است.
این کتاب هم ودیعه و امانتی است که در دست ائمه اطهار است بطوریکه روایت شده است که در زمان ظهور حضرت مهدی ،از این قران رونمایی می کند و مردم در تعجب می مانند.
4.نهج البلاغه:مشتمل بر خطبه ها،نامه ها و کلمات قصار(حکمت های حضرت علی(ع) است که از زمان حضرت علی سینه به سینه نقل شده تا اینکه توسط سیدرضی جمع اوری شد و نهج البلاغه نامیده شده است.
5.صحیفه سجادیه(انجیل اهل بیت):این کتاب مشتمل بر ادعیه و راز ونیاز و مناجاتهای حضرت امام سجاد(ع) است.ومقدمه ی شهید صدر یک مقدمه ی تحقیقی پرباری است بر صحیفه سجادیه.
6.اصول اربعمائه:مجموعه ای از کتاب ها است که هم اکنون در دسترس ما نیست.
یعنی 400 کتاب که نام ان ها اصل بوده است(سخنان و احادیثی که مستقیما از علی(ع)و ائمه اطهار نقل می شود،در علوم حدیث،محدثان به ان اصل می گویند و هیچ یک از کتب حدیثی شیعه در حال حاضر اصل نیستند.)و از این 400 اصل،متاسفانه 16 اصل ان در دسترس ما است و گفته می شود که تعداد زیادی از این اصل ها در کتابخانه شیخ طوسی بوده است و در زمان حمله مغول انها را از بین بردند.
7.کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه از اقا بزرگ تهرانی
اهل سنت معتقد بودند که به شیعه اتهام میزدند که شیعه پایه و اساسی ندارد و علما را هم در دسترس ندارند در این موقعیت اقا بزرگ تهرانی در طی رنج های بسیاری برای از بین بردن شایع پراکنی و این تهمت این کتاب را نوشت و این کتاب فقط به بیان تصانیف شیعه می پردازد.
که در این کتاب 122اصل را اقابزرگ تهرانی بیان می کند.
8.الاصول ستة عشر:به معنای همان اصول 16 گانه باقی مانده از اصول 400 گانه ائمه اطهار است.
سه دیدگاه در مورد اصول اربعمها:
نظر اول:اصحاب امام صادق
نظر دوم:اصحاب امام باقر و امام صادق
نظر سوم:از امام علی(ع) تا امام حسن عسگری ان را نوشته اند یعنی از اصحاب تمام ائمه هستند.
نظریه سوم نسبت به دو نظریه دیگر از اعتبار بیشتری برخوردار است.
اشنایی با جوامع روایی شیعه:
1-الکافی:که مشتمل بر سه قسم اصول،فروع و روضه است واز مرحوم کلینی است.
2-من لایحضره الفقیه:از مرحوم شیخ صدوق است.
3-تهذیب الاحکام:از مرحوم شیخ طوسی است.
4-الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار:از مرحوم شیخ طوسی است.
با توجه به غیبت امام زمان،مردم فهمیدند که درحالیکه امام معصوم در جامعه حضور نداشته باشد سوالات بسیاری برای ان ها پیش می اید.این عوامل باعث شد که به تدوین بیانات و سخنان ائمه و احکام دینی بپردازند و اولین کسی که در این امر سبقت گرفته شیخ محمد کلینی بوده است.ایشان در شهری نزدیکی ری به نام کلین به دنیا امد و سفرهایی به بغداد و جاهایی دیگر انجام داده بوده و با توجه به استعدادهایی که داشت به این فکر افتاد که تمامی روایات را در مسائل مختلف جمع اوری و به ان ها سروسامان بدهد و او اولین کسی بود که این کار را انجام داد.باید توجه داشت که مرحوم کلینی برای کتاب خود نامی انتخاب نکرده است اما این نام را بعدا برای ان اطرافیان نامگذاری کردند.
محمد بن احمد بن عبدالله نعمانی و سفوانی دو تن از دوستان محمد کلینی بودند که روزی نزد او امدند و به او گفتند:
ای کاش!کتبی در اختیار شیعه بود که مواقع ضروری به ان ها مراجعه کنیم و کلینی به ان ها گفت:که تو مثل اینکه از امر مردم بسیار گله و شکوه و شکایت داری که ان ها هم جهل دارند و هم به سراغ جهل خود نمی روند بخاطر بی همتی.و تو حتما در برخی مسائل شک داری که بر سر یک دوراهی قرار می گیری و احتمال دارد که عالم موثق و مومن هم نباشد پس مردم و تو از دین فاصله خواهید گرفت.از این رو کتابی نوشته که برای شیعیان کافی باشد،بنابراین نام ان را کافی گذاشته اند.
تالیف این کتاب 20سال طول کشیده است و بعد از جمع اوری تصمیم گرفت که ان را به سه قسمت اصول،فروع و روضه طبقه بندی کند.
الاصول من الکافی:
روایتی را در این بخش جمع اوری کرد که در مورد اصول دین مثل توحید،نبوت و... پرداخته است.اولین کتاب در اصول کافی کتاب عقل و جهل است.
دومین کتاب در اصول کافی علم ، سومین کتاب توحید و چهارمین کتاب الحجه که در مورد پیامبری و نبوت خاصه و عامه و امامت ائمه اطهار است.
2جلد کتاب کافی در اصول کافی است.
الفروع من الکافی:
5جلد در فروع کافی امده است که وارد باب طهارت و سپس نماز و روزه و...امده است.
الروضه من الکافی:
5جلد در روضه کافی امده است که در مورد مسائل اخلاقی است.
چون مردم اگاهی هایی در زمینه ائمه نداشته اند،بنابراین در بخش ائمه صحبت هایی شده که مردم استفاده نکنند بهتر است،مگر با زمینه داشتن یک سری اطلاعات کافی.
ویژگی های کتاب کافی:
این کتاب در مقایسه باسایر جوامع اولیه حدیثی ما جامعیت دارد یعنی اینکه فقط مشتمل بر احکام و اصول نیست بلکه ان ها را به انضمام اخلاق دارد.
و اگر این روش در شیخ طوسی و شیخ صدوق هم دنبال می شد امروز میراث روایی شیعه در 2بخش اصول و اخلاق بطور بهتر و غنی بوده است.
به همین منظور مرحوم فیض کاشانی انتقاد کرده است که:
چرا بزرگانی همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی به دنبال مسائل اخلاقی نرفته اند.
2.دسته بندی در خور تحسین مرحوم کلینی که راجع به روایت کرده است،بدون اینکه در این دسته بندی الگویی داشته باشد و همین دسته بندی روایات 3بخش و بازهم هر بخش از فصل های متعددی برخوردار است که منحصر به فرد است
و یکی از بهترین شرح های کافی مرآة العقول از مرحوم ملا صالح مازندرانی و شرح دیگری بر کافی (شرح المتالمین) معروف به ملاصدرا و کافی است.
تعبیر الرویا(تعبیرخواب)،رسائل ائمه (حاوی نامه های ائمه اطهار به افرادی از شیعیان و غیر شیعیان) الرد علی قرامطه(گروهی بودند که معروف به قرامطه بودند و صحبت ان ها بر رد ائمه بوده است و اولین کتاب را بر رد عقاید ان ها نوشته است)
تاریخ تولد کلینی معلوم نیست ولی حدس وگمان بر این است که در سال های 250 یا 255 یا 256 یا 257 واقع شده است ولی وفات مرحوم کلینی در سال 329 در بغداد بوده است پس این کتاب در زمان غیبت صغری بوده است.
بنابراین برخی معتقدند که احادیثی در این جا اورده است که نواب اربعه یا خود امام زمان ناظر بر این کتاب بوده است.
جمع روایات کافی 16199 روایت امده است اما اختلافی است.
2.من لایحضره الفقیه:
این کتاب تألیف شیخ صدوق است و برخلاف کتاب کافی، اخلاق (روضه) و عقاید(اصول) را ندارد و بر فروعیات فقهی تأکید دارد.
مرحوم شیخ صدوق از برجسته ترین عالمان قرن چهارم بوده است.اگرچه تاریخ ولادت شیخ به طور دقیق مشخص نیست اما اکثراً نقل می کنند که او در سال 306 تولد و در سال 381 وفات یافت.
مرحوم شیخ صدوق معاصر با حاکمیت ال زیاد و ال بویه بوده است که به خاطر شیعه بودن ان ها و اینکه از شخصیت های شیعه حمایت می کردند و شیخ صدوق هم از این حمایت برخوردار بوده است.
شیخ مفید و سید مرتضی از جمله شاگردان شیخ صدوق به شمار می روند و همین دو چهره بزرگ کلامی-قرانی-حدیثی-برای معرفی شخصیت والای شیخ صدوق کافی است.
شیخ صدوق بالغ بر 250 تألیف داشته است و در زمینه های مختلف هم این تألیفات را انجام داده است،مرحوم صدوق در شهر ری وفات یافتند و در همان جا هم به خاک سپرده شدند.
علت تألیف کتاب من لایحضره الفقیه:
همان گونه که خود شیخ صدوق در مقدمه اورده است بیان می کند که به صورت تصادفی در یکی از روستاهای بلخ به نام ایلاق (بلخ جزئی از استان خراسان بزرگ بوده است)رفتم با سید بزرگواری به نام ابوعبدالله معروف به نعمت اشنا شدم که خیلی شیخ صدوق از نعمت تجلیل کردند و از دوستی با او بسیار خوش حال بوده است و می گوید که در مجلسی بودیم که نعمت رو به من کرد و گفت:مرحوم زکریای رازی طبیب یک کتاب به نام من لایحضره الطبیب که در این موضوع بسیار کامل و بی همتاست،کاش ما هم کتابی در زمینه فقه و احکام شرعی داشتیم مثل کتاب زکریای رازی و ازمن خواست که ای شیخ تو که توانایی انجام این کار را داری پس این کار را انجام بده و شیخ صدوق هم شروع به تألیف این کتاب در زمینه فقه کرد و نام ان را من لایحضره الفقیه گذاشت.
و در پایان مقدمه اضافه می کند که:
من تعهد کردم که روایاتی را در این کتاب بیاورم که بین خودم و خدایم حجت است،شیخ صدوق غالباً در نقل احادیث واسطه های بین خودش تا ائمه اطهار و پیامبر را حذف می کند یا اینکه نهایتاً با یک واسطه نقل می کند(قال رسول الله،قال ابن عباس عن رسول الله).
با حذف اسناد وراویان در روایات نقل شده توسط شیخ صدوق ممکن است مجتهدین و فقهای بعدی موافق با نظر شیخ صدوق نباشند بنابراین در پایان کتاب من لایحضره الفقیه بخشی به نام مشیخه اورده که همین واسطه ها را در این بخش کتاب اورده است.
در فقه 2 مکتب در مورد احادیث شیخ صدوق پیش امد که در اینجا فتوای امام(ره) را بیان می کنیم که فرمودند:خود این نقل شیخ صدوق برای ما حجت است زیرا خود او در ابتدای کتاب نقل کرده است تا یقین نکنم حدیثی را نقل نمی کنم.
شرح هایی بر کتاب من لایحضره الفقیه:
شرح روضه المتقین فی شرح الاخبار الائمه المعصومین از مرحوم محمد تقی مجلسی به زبان عربی و فارسی امده است.
کل احادیث موجود در من لایحضره الفقیه 5998 حدیث است و 3943 روایت مسند و2055 روایت مرسل را دارا میباشد
3.التهذیب الاحکام:
یکی از منابع مهم فقهی کتاب المقنعه (مقنعه فی الفقه) فتاوای شیخ مفید در مسائل فقهی است .شیخ مفید استاد شیخ طوسی بوده است.شیخ طوسی در تهذیب الاحکام و الاستبصار به بیان سند فتواهای استاد خود در کتاب المقنعه پرداخته است.
شیخ طوسی معروف به شیخ الطائفه و به طور مختصر شیخ در کتاب های فقهی می اید.و هرکجا شیخ در فقه امد منظور شیخ طوسی است.شیخ طوسی در سال 385 متولد و460 وفات یافت.همانگونه که از نام شیخ طوسی بر می اید در طوس (خراسان کنونی) به دنیا امده است و تا 23 سالگی هم در طوس مشغول به تحصیل بوده است و از 23 سالگی به بغداد مهاجرت کرد و تقریباً تا سال 448 یا449 در بغداد به فعالیت های علمی-فرهنگی می پرداخت و متعصبان اهل سنت با دیدن فعالیت های مثبت شیخ در جهت گسترش عقاید تشیع،تصمیم به قتل وی گرفتند و به خانه ی او حمله کردند اما به دلیل حمایت شیعیان از شیخ نتوانستند او را به قتل برسانند اما منزل او را به اتش کشیدند بعد از این واقعه شیخ تصمیم گرفت به نجف مهاجرت کند و حوزه علمیه نجف اشرف را تاسیس کرد.
می توان گفت شیخ با تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف،یک ابتکار و ابداع خاصی انجام داده است،زیرا که قبل از ایشان هیچ حوزه علمیه ای با این شیوه که کسانی بروند و شروع به تحصیل علوم دینی کنند نبوده است و گسترده ترین حوزه علمیه موجود عصر خود را تاسیس کرد و به مدت 5 سال شاگرد شیخ مفید و 23 سال با سید مرتضی همراه بوده است.
این کتاب همانند من لایحضره الفقیه اختصاص به فقه دارد و روایاتی که متضمن مفاهیم فقهی است و تعداد احادیث یاد شده در این کتاب 1388 که تقریباً مشتمل بر تمام ابواب فقهی می باشد.این کتاب در مباحث فقه و فروعات فقهی گسترده ترین کتاب روایی محسوب می شود و جادارد که در همین جا به 4 ویژگی مهم کتاب تهذیب الاحکام اشاره کنیم:
1.برخلاف مرحوم کلینی وشیخ صدوق در صدد گرداوری روایات منحصراً صحیح نبوده است و روایاتی که ذکر میکند اعم از صحیح،موثق،حسنه و ضعیف است.اما سوال اینجاست که چرا احادیث ضعیف را بیان کرده است؟
در جواب می گوییم این احادیث را شاهد بر حکم شرعی قرار می دهد نه دلیل بر حکم شرعی.
2.گستردگی این کتاب در مورد روایات فقهی در مقایسه با 3 کتاب دیگر.
3.مرحوم شیخ طوسی به دلیل اشراف بسیار بر روایات گاه روایات متعارض را در ذیل بابی از ابواب فقهی بیان کرده است و راه حل تعارض را هم توضیح داده است.
کتاب 4-الاستبصار:چهارمین منبع از کتب اربعه حدیثی ما کتاب الاستبصار است که نام اصلی این کتاب الاستبصار فی ما اختلف من الاثر است.از مرحوم محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی است و مشتمل بر سه بخش است:
بخش اول:عبادات(نماز،روزه،خمس،جهاد،زکات و ...)
بخش دوم:عقود
بخش سوم:ایقاعاد
غالباً روایت های این کتاب به دو قسم کلی تقسیم می شوند:
1.عبادات 2.عقود و ایقاعات
این کتاب دارای 4 جلد است که جلد اول و دوم ان در مورد عبادات است و جلد سوم و چهارم ان در مورد ایقاعات و عقود است و بخشی از جلد چهارم مختص به مشیخه روایات است.
قسمت مشیخه:تعداد راویان و روایت کنندگان که در حدیث ذکر نشده و انها را در اخر کتاب اورده است و برخی هم این قسمت مشیخه را یک کتاب جداگانه اورده اند و ان را جداگانه چاپ کرده اند.
کل روایات این کتاب 5511 است و 925 باب دارد.
انگیزه شیخ طوسی از نوشتن کتاب الاستبصار:
در مقدمه این کتاب امده است که فرمودند :وقتی من تهذیب را نوشتم و مورد استقبال علما در مسائل دینی قرار گرفت و به من منتقل کردند که حاوی تمام مسائل دینی است اما مفصل است و علاقه مند بودند بدون حذف ابواب ولی به صورت مختصر در اختیار ان ها قرار گیرد که شیخ هم همینگونه عمل کرد.
1.این کتاب بعد از التهذیب بوده است.(قدمت تهذیب الاحکام بیشتر است)
2.این کتاب خلاصه ی التهذیب است.
3.در این کتاب برخی از احادیث نقل شده است.
4.مرحوم شیخ طوسی در این کتاب هم سعی کرده که روایات متعارض را بیاورد.
در کتاب الاستبصار علاوه بر نقل روایات،روایات متعارض ان ها را هم بیان می کند.
یکی از نکات بسیار مهم در کتاب الاستبصار این است که روایات به متواتر و غیر متواتر تقسیم شده اند.
و غیر متواتر به دو دسته ی روایات مع القرینه و روایات بلا قرینه تقسیم می شوند.
اگر روایت متواتر و مع القرینه باشد بر ما حجت است.
و روایت بدون قرینه حجت است در صورتی که معارض نداشته باشد و اگر معارض داشته باشد ابتدا جمع می شود و در صورت عدم امکان جمع طرح می شود .
در کتاب الاستبصار اکثر روایات معمولا بدون سند است(سند حذف شده) و واسط بین ائمه را در پایان کتاب در قسمت مشیخه ذکر می شود که گاهی این مشیخه را کاملا جدا کرده اند و یک کتاب جداگانه در این موضوع نوشته اند.
نکته:مشیخه کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار باهم تفاوت دارد.
مشترکات تهذیب و الاستبصار :
1.هر دو کتاب شیخ بر اساس المغنی شیخ مفید است(شیخ مفید،استاد شیخ طوسی بوده و کتابی به نام المغنی داشته که فتوای شیخ مفید را اورده و دلیل ان ها را در این دو کتاب امده است)
2.در هردو کتاب راویان و سند احادیث که نیامده در قسمت مشیخه ذکر شده اند که مشیخه الاستبصار مسلماً کمتر است و مشیخه تهذیب مفصل تر است.
3.در هردو کتاب شیخ به بیان روایات متعارض پرداخته است.
4.در هردو کتاب شیخ طوسی به بحث جمع بین احادیث پرداخته است.
تفاوت اساسی بین کتاب تهذیب و الاستبصار ان است که شیخ طوسی،در تهذیب مقید به مستندات کتاب شیخ مفید بوده و فتواهای ان را توضیح داده است در صورتی که در الاستبصار خیلی از جاها،فتواهای شیخ مفید را نمی اورد و فتواهای خود را ذکر میکند.
جلاء الابصار فی الشرح الاستبصار ،شرحی است که بر کتاب الاستبصار نوشته شده است از مرحوم ایت الله توفیلی
شرح هایی که بر تهذیب هم نوشته شده است که قبلاً به ان ها اشاره شده ولی این شرح ها را برای الاستبصار هم
می توان استفاده کرد.
((بیشتر بدانید))
تحریر الوسیله،رساله عربی امام بوده است و نکته جالب این کتاب این است که این کتاب را در ترکیه نوشته اند و در نجف اشرف چاپ شده و با توجه به اینکه در ترکیه به کتب فقهی و احادیث شیعه دسترسی نداشتند و به محض چاپ بسیار در بین مردم محبوب شد و در بین حوزویان مورد استقبال قرار گرفت و عظمت امام بر همگان نمایان شد.این کتاب مشتمل بر تمام مسائل فقهی و مسائل جدید هم است.
کتاب فاضل لنکرانی به نام تفسیر الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله را در 42 جلد اورده است.
دیدگاه اخباریان و اصولیان در مورد جوامع روایی :
ار برجسته ترین شخصیت های اخباری می توان به محمد امین استرابادی-مرحوم ملامحسن فیض کاشانی-مرحوم شیخ حر عاملی-محدث بحرانی و....
اشاره کرد که به این افراد و حامیان و مریدان این ها اخباری می گویند.
اخباریان:یعنی کسانی که به عقل و اجماع خیلی توجهی ندارند و در بیان فقه به ایات و روایات تکیه دارند و تمام احادیث کتب اربعه را حجت می دانند.
اصولیان:یعنی کسانی که فقه را از قران،سنت،عقل واجماع میدانند و این ها را بر خود حجت می دانند.
اخباریان معتقدند تمام روایات کتب اربعه صحیح هستند مثلا کتابی از محمد امین استرابادی به نام الفوائد المدینه در مقدمه این کتاب دلایلی را برای صحت کتب اربعه بیان می کند و شیخ حر عاملی هم در خاتمه کتاب وسایل الشیعه و محدث بحرانی هم در کتاب حدائق الناضره دلایل حجت بودن تمام احادیث کتب اربعه را ذکر می کنند.
اصولیان معتقد اند کتب اربعه معتبر هستند اما این نیست که همه ی احادیث صحیح باشند و امکان دارد برخی از احادیث این کتب صحیح نباشند.
1.مولفان کتب اربعه،روایاتی را اورده اند که شاید به نظر ان ها صحیح باشد که به نظر ما صحیح نیست و امکان دارد روایات ضعیف هم در بین ان ها بیان شده باشد.